سلنا دختری از جنس ماهسلنا دختری از جنس ماه، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

˙·٠•●♥ ســـــلنا هدیه ناب خـــــــدا ♥●•٠·˙

17 ماهگی عسلم

   سلامی دوباره به گل دخترم.عزیز ماما انقدر وقتم رو پر کردی که اصلاً نمیتونم به هیچ کاری برسم همه کارم stop شده و صبح تا شب باید در خدمت شما باشم.(البته پدر مامانی و بابا جون و دادایی ها رو بیشتر از من درآوردی چون صبح تا شب خونه اونا هستیم)وبلاگ رو هم دیر به دیر آپ میکنم.نزدیک 2 ساله نمیتونم سر کار برم چون به خاطر شلوغی زیاد مامانی از پست برنمیاد مجبورم کارهامو شبها بعد خواب شما انجام بدم و تا دیر وقت بیدار میمونم و شما هم که شبا زودتر میخوابی صبح نهایتاً 7 بیدار میشی و منم بیدار میکنی و حتماً باید زود از تخت بیام پایین و بازی شروع بشه،هر چی که به ذهنت برسه میاری میریزی رو زمین و دیگه باهاشون بازی نمیکنی و من بیچاره با...
18 بهمن 1393

16 ماهگی جیگر خانم

          سلام سلنای مامان،1 ماه دیگه هم بزرگتر شدی،روز بروز بزرگتر میشی و من انقدر غرق تر و خشک کردن  و شلوغی های شما هستم که گذر زمان خیلی برام سریع شده و نمیدونم زمان کی و چه جوری میگذره ولی مطمئن هستم که روزی خواهد بود که حسرت این روزهای با تو بودن رو خواهم کشید ولی چه کنم که با مشغله ی زیاد نمیتونم از روزهای بچگی ات لذت زیادی ببرم...حداقل کاری که ازم برای ثبت این لحظات بر میاد اینه که هر ماه وبلاگت رو آپ کنم تا 1 روزی با هم بشینیم و تو خونه ی مجازی مون این روزها رو مرور کنیم.... بریم سراغ عکسهای خوشگلت... سلنا منتظر ماما برای رفتن به دَدَر ...
18 دی 1393

دومین شب یلدای پرنسس (1393)

            شب یلداست؛ شبى که در آن انار محبت دانه مى شود و سرخى عشق و عاطفه ، نثار کاسه هاى لبریز از شوق ما شبى که داغى نگاه هاى زیباى بزرگ ترها در چشمان کودکان اوج مى گیرد و بالا مى رود . . .                  هدیه ناب خدا،امسال دومین شب یلدایی بود که در خدمت شما بودیم امسال هم طبق روال همه سالها و مناسبت ها برای شام خونه آنا جون بودیم و بعد شام خونه مامانی،ولی بازم تا برسیم خونه مامانی خوابت برد و نتونستم ازت عکس بگیرم. عصر رفتیم خونه آنا جون تا به آنا کمک کنیم و شما هم انق...
7 دی 1393

بدنیا اومدن فرهان کوچولووووو

فرهان کوچولو پسر خاله مامان و داداش ارشان و اشکان هست که 93/9/25 بدنیا اومد. و شما دیگه کوچکترین عضو خانواده مامانی نیستی ،امیدوارم همبازی خوبی برای هم باشین. اینم چند تا از عکس های فرهان کوچولو در اولین روز تولدش تو بیمارستان . ...
28 آذر 1393

یکسال و سه ماهگی قندعسلم

   سلام عروسکم.بازم یه ماه دیگه گذشت و مامان اومد تا گزارش این ماهت رو هم بده، ولی واقعیتش نمیدونم با چه کلمات و جملاتی روزگار تو رو وصف کنم.فقط اینو میتونم بگم که در حد تیم ملی شلوغ و تیز هستی تا من بخوام خودمو برسونم و جلوت رو بگیرم تو خرابکاری خودت رو کردی و داری میخندی.انقدر تند و تیز کارهاتو انجام میدی که دیگه نمیتونم از کارهات عکس بگیرم. تنها چیزی که به دادم میرسه تا تو خونه بتونم نگهت دارم برنامه "به من بگو چرا"هست که در انواع فلش ها ضبط کردیم و هرجا هم بریم با خودمون میبریم.البته یه جا نمیشینی تا برنامه رو نگاه کنی واسه خودت میچرخی و کارهاتو انجام میدی بعضی مواقع یه سری هم به تلوزیون می...
18 آذر 1393

تصاویر دست و پای سلنا از 0 تا N سالگی...

                                           دخترکم وقتی داشتم به بزرگ شدن دست و پای نازت نگاه میکردم یه ایده ای به ذهنم رسید که یه پست با این عنوان برات باز کنم و عکس دستها و پاهات رو تو هر تولدت بذارم تا طی سالهای بعدی روند رشد و تغییر شکل دست و پاهاتو ببینیم. پس این پست یه پست ادامه دار خواهد بود که هر سال یکبار بهش عکس اضافه میشه...         دستهای کوچولوت 10 روزه گی ...
28 آبان 1393