سلنا دختری از جنس ماهسلنا دختری از جنس ماه، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

˙·٠•●♥ ســـــلنا هدیه ناب خـــــــدا ♥●•٠·˙

سخنی کوتاه....

🌹 ღღ سپاس خدایی را که باران رحمتش را با حضور تو بر ما ارزانی داشت ღღ 🌹

globediverse002.gif

سلنای عزيز و دوست داشتني ما،شنبه 9 شهریور 1392 شمسي مطابق با 23 شوال 1434 قمري  و 31 آگوست 2013 ميلادي ، ساعت 9:15 بامداد ، در بيمارستان آریا تهران با زحمات فراوان آقای دکتر ملکی چشم به این جهان گشود و شد همه‌ي هستي مامان و باباش ...

http://s5.picofile.com/file/8109854276/en_yakad_7_.png

تو وصل بودی به بهشت ومن وصل شدم به تو!! بهشت کشیده شد به زیر پاهایم...

مينويسم برایت خط به خط زندگيت را ، اگر قسمت شد از دوران نوزادی و كودكي تا نوجواني و ... چرا كه برایم مرور هر لحظه‌اي از زندگي شیرینت ،سجده در برابر خالقی است که فرشته پاکی چون تو  آفرید ...   برای روزی که تو هستی و شاید که من نباشم !!!


فرشته من ، سلنای ماما ، ثانیه ها با آهنگ حضورت چه عاشقانه میرقصند و مرا هر لحظه عاشق تر میکنند ...
ღღ دوستت دارم فرشته ی پاکم ღღ

29.gif

30 ماهگی جیییییییگر

بازم خونه خاله تشریف فرما شدین و شروع ....... دنج ترین جا برای شما همین نقطه ست اسباب بازی هاتو بردی با خاله بازی کنی و هی میگی خاله بیا بازی موقعی که داشتیم آماده میشدیم بریم خونه خاله طبق معمول هی خرده فرمایش داشتین و یکی اش هم این بود که رفته بودی تو کمد میگفتی ببند بمونم توش که منم بالاخره بستم و نگو انگشتت از پشت لای در مونده............ جیغ بنفش و خلاصه که ناخن کبود و آماده افتادن شد...به همه نشون میدادی و توضیحات لازم رو میدادی و اینجوری هی چک میکردی که چسب داشته باشه... اینم از ش...
18 اسفند 1394

بای بای پوشک...

نازگلم بعد از می می دومین پروژه وحشتناک پوشک گیری بود که میخواستم بعد عید که هوا گرمتر شد اینکار رو انجام بدم ولی تازگی ها خیلی اذیت میشدی و هی میگفتی نبند.اول بهمن(اواخر بیست و نه ماهگی) بود که مامانی گفت امتحان کنیم اگه استقبال کرد ادامه بدیم و اینچنین شد که روزگار ما شروع شد... روز اول مامانی هر نیم ساعت میبرد و همکاری ات هم خوب بود چون میخواستی بری اونجا بازی کنی روز دوم تقریباً یاد گرفته بودی و استرسش رو داشتی که جیش نکنی ولی از روز سوم خودت میگفتی که بریم دستشویی و از استرست تند تند میرفتی ولی هنوز شبا پوشک میبستو.برای راحتی خودم و شما هم شورت آموزشی خریدم تا اگه خدای نکرده یادت رفت بگی مشکلی پیش نیاد،ولی خدا رو شکر ه...
7 اسفند 1394

29 ماهگی پرنسس

ژست گرفتی و میگی تو گوشی به صفا خاله نشون بده اینم از ساندویچ خوردنت تو کافی شاپ واسه خودت دوست پیدا کردی عاشق این نون خامه ای ها هستی و حتی تحمل نداشتی یه عکس بگیرم و در حال سرقت هستی واقعا غذای مقوی بود هم همینطوری میخوردی؟؟!!!!!!!! داری با عرفان دایی ادا در میاری یه سلفی سه نفره با آرش داداش و عرفان دایی ...
4 اسفند 1394

28 ماهگی شیطون بلا

حضور در محل کار مامان یه نقشه ای بکشم حالا که همه مداد رنگی ها بدستت رسید از ذوقت همه رو تو دستت گرفتی و داری میکشی بعد یکی از همکارهای ماما شما رو نشوند رو در جعبه و اینجوری سر میداد و شما کیف میکردی تا من کارم رو زود انجام بدم چه حالی میکردی با وسیله بازی جدید حالا بای بای با همکاران و خودش داره میره تو آسانسور تازگی ها به...
29 بهمن 1394

سومین شب یلدای هندونه ی ما

هنوز تازه وارد شدین و در حال دریافت IP.... کادوهای سلنا جون با مخلفاتش که آنا و حاج بابا زحمتش رو کشین و اینطرف کادوهای کیمیا جون نمیدونی از گجا استارت رو بزنی فعلا یه عکس با بابایی بگیریم و حالا آغاز شد!!! عاشق آجیل هستی و اول کار چند تا پسته شور ورداشتی و داری لیس میزنی دهنت پر پسته است ...
27 بهمن 1394

27 ماهگی سیچان قیزیم

صبح زود آماده ای که بریم خونه مامانی و شیر به دست راه افتادی تو راه کمی نق زدی و یهو دیدم این شکلی خوابت برده بعد اینکه با سرسره آشنا شدی این مدل جدیدمون هست که تشک کاناپه رو اینجوری میکنی و از روش سر میخوری و هر چی هم دم دسنتت باشه از اینجا سر میدی مثل اون بزبزی بعد اینکه خسته هم شدی میری اون زیر قایم میشی اینم مدل جدیدی که برای گل سرهات درست کردم تا منظم باشن و راحت استفاده کنم یکی دیگه از جدیدهامون اینه که بهمراه نی ن...
26 بهمن 1394

26 ماهگی طلا خانم

از وقتی رسیدی خونه خاله جون هی میگفتی سینا داداش کو و زنگ زدیم اومد و داری خودتو براش لوس میکنی با آیلین خاله و بابایی رفتیم پارک تا به قول خودت شوووپ بازی کنی از خواب که پا میشی حتما باید بستنی بخوری و منو از جام بلند میکنی که پاشو بس بده فرهان داداش روزی اولی که با پرستارش بود اومدن خونه ما و نرسیده کلاه و لباسش رو کش رفتی داری بابا آوا جونت نماز میخونی کیمیا جون اومده خونه سلنا و گرم بازی هستین جدیدا خودت رو...
26 بهمن 1394