سلنا دختری از جنس ماهسلنا دختری از جنس ماه، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

˙·٠•●♥ ســـــلنا هدیه ناب خـــــــدا ♥●•٠·˙

روز شکفتن غنچه باغ زندگیمون

سلنای عزيز و دوست داشتني ،شنبه 9 شهریور 1392 شمسي مطابق با 23 شوال 1434 قمري  و 31 آگوست 2013 ميلادي ، ساعت 9:15 بامداد ، در بيمارستان آریا تهران با زحمات فراوان جناب آقای دکتر ملکی چشم به این جهان گشود و شد همه‌ي هستي مامان و باباش ... لحظات سختی بود.... مادر شدن .... مسئولیت یک فرشته پاک زمینی.... فرشته ای که در آن دقایق فقط یک نقطه وصل به این دنیا دارد آن هم "مادر" است....و فرشته کوچک به جستجوی "مادر"است... عکس هایی رو که بابایی در اولین دقایق ورودت به این دنیا ازت گرفته برات میذارم  و بالاخره بعد کلی داد و فریاد و جیغ زدن آوردنت تو اتاق خودمون ...
18 شهريور 1392

خاطرات دوران جنینی

شروع تا چند وقت پیش نبودم اما حالا زندگی مشترکم را شروع کردم و فعلاً برای مسکن ، رحم را برای چند ماه اجاره کردم ... البته به محض تمام شدن مهلت صاحب خانه مرا بیرون می اندازد و تمام وسایلم را هم می گذارد توی کوچه !!!   اظهار وجود هنوز کسی از وجودم خبر ندارد . البته وجود که چه عرض کنم . هرچند ساعت یکبار تا میخواهم سلولهایم را بشمرم همه از وسط تقسیم میشوند و حساب و کتابم به هم می ریزد . زندان گاهی وقت ها فکر میکنم مگه چه کار بدی کردم که مرا به تحمل یک حبس 9 ماهه در انفرادی محکوم کرده اند ؟؟؟!!! فرق اینجا با ...
15 شهريور 1392

حرکت به تهران برای شکفتن گل دخترم

  عروسکم،با هماهنگی که با آقای دکتر ملکی انجام دادیم قرار شد شنبه 9 شهریور صبح ساعت 7 بیمارستان باشیم.جمعه 8 شهریور من و بابا و مامانی با ماشین(بخاطر شما)راهی تهران شدیم.آنا جون هم یکروز قبل با هواپیما رفته بود.ظهر که رسیدیم تهران به اتفاق آنا رفتیم ونک و ولیعصر و بلوچ واسه خرید.آخرین روزی بود که تو دنیای کوچیکت بودی و همچنان مامان استراحت نداشت.طفلک دخترم ،تا آخرین لحظه بدنیا اومدن،مامان بدجنس نمیذاشت استراحت کنی،یا پشت کامپیوتر بود یا بیرون در حال خرید... ...
15 شهريور 1392

سونوگرافی کالر داپلر

عسلم، تو 37 مین هفته ای که شما تو دنیای کوچیک خودت بودی،بخاطر اینکه آقای دکتر شک کرده بودن که بند ناف دور گردن کوچولوت پیچیده بهمین خاطر برای اطمینان صلاح دیدن که سونوگرافی کالرداپلر انجام بشه و تو اون سونو ما برای اولین بار قیافه فرشته کوچولو رو که داشت انگشتش رو میمکید دیدیم.آقای دکتر مولایی هم لطف کردن چند تا عکس و فیلم از اون دنیای کوچیکت بهمون دادن که تو این پست برات میذارم، و خوشبختانه مشخص شدکه هیچ مشکلی وجود نداره و تمامی اعضا و اندامها کاملاً سالم هستن.                                              **خدا...
3 شهريور 1392

سیسمونی سلنا(لباسها)

در این پست تعدادی از لباسهایی رو که مامانی زحمت کشیده برای سیسمونیت خریده برات میذارم.در ضمن دختر گلم موقع چیدن سیسمونیت آنا و حاج بابا هم زحمت کشیده بودن چند دست لباس با لحاف و تشک کوچولو(که آنا خودش برات درست کرده بود) برات آورده بودن که متاسفانه عکس از کادوپیچی هاش ندارم ولی زیر لباسها برات مینیویسم کدومها هستن.   این پیرهن صورتی رو آنا جون برات خریده بود این س...
20 مرداد 1392

سیسمونی سلنا(لباسهایی که مامانی بافته)

    لباس چهارشنبه سوری با طرح بهار لباس شب یلدا با طرح هندونه   ست سفید و نارنجی برای 4 ماهگی سرویس سیسمونی با طرح گل برجسته ژاکت مجلسی سویشرت با طرح آدم برفی برای 2 سالگی سرهمی پاپیونی با شال و کلاه پیراهن و کیف مجلسی برای 3 سالگی پیراهن اسپورت برای 6 سالگی ژاکت جوجو سرهمی طرح هزارپا جلیقه جلیقه سبز برای ایام محرم کوله پشتی کلاه های مختلف زمستونی ...
20 مرداد 1392

خبر از جنسیت

وقتی که خبر دار شدیم که نی نی تو راه داریم،خیلی خوشحال شدیم و از خدا خواستیم که یه دختر دردونه به ما بده.با آنا جون که برای اولین بار تاریخ 15-12-91رفتیم تهران برای مراقبت، تو 13 هفته ات بود.ولی دکتر گفت جنسیتش بخاطر بد موندن مشخص نیست.عید رو دیگه نفهمیدیم نی نی مون دختره یا پسر.بلافاصله بعد از تعطیلات 14-01-92 دوباره رفتیم سونو که باز گفتن مشخص نیست.مامانی هم بخاطر خریدای سیسمونیت خیلی عجله داشت بدونه جنسیت چیه،دوباره یک هفته بعد رفتیم سونو و مشخص شد که یه دخمل نازنازی تو راه داریم.اصلاً باورم نمیشد بخاطر همین دوباره که بعد از 10 روز با آنا جون رفتیم تهران از آقای دکتر خواستم که دقیق سونو کنه.و اونم مژده اومدن دختر آسمونی رو بهمون داد.و...
10 ارديبهشت 1392

بدنیا اومدن دختر عموت کیمیا

در سومین ماهی که تو در وجود مامان در حال رشد و آمده شدن برای ورودبه این دنیا بودی در تاریخ 15-11-91 دخترعموت بدنیا اومد که اسمش رو کیمیا گذاشتن.امیدوارم دوست و خواهر خوبی برای هم باشین. عکس 10 روزگی دختر عموت کیمیا ...
6 اسفند 1391