دومین شب یلدای پرنسس (1393)
شب یلداست؛
شبى که در آن انار محبت دانه مى شود
و سرخى عشق و عاطفه ، نثار کاسه هاى لبریز از شوق ما
شبى که داغى نگاه هاى زیباى بزرگ ترها
در چشمان کودکان اوج مى گیرد و بالا مى رود . . .
هدیه ناب خدا،امسال دومین شب یلدایی بود که در خدمت شما بودیمامسال هم طبق روال همه سالها و مناسبت ها برای شام خونه آنا جون بودیم و بعد شام خونه مامانی،ولی بازم تا برسیم خونه مامانی خوابت برد و نتونستم ازت عکس بگیرم.
عصر رفتیم خونه آنا جون تا به آنا کمک کنیم و شما هم انقدر شیطونی کردی که بازم مجبور شدم دست به دامن "چرا" بشم تا سرت گرم بشه و من کارهامو انجام بدم. وقتی میز رو میچیدیم شما و کیمیا جون هم حسابی شیطونی میکردین و تو عالم خودتون حسابی حال کردین. دیگه بیش از این سرت رو درد نمیارم بریم عکسهارو بذاریم!!
بازم مثل همیشه سمت چپ کادوها و خوراکیهای پرنسسم و سمت راست مال کیمیا خانم
سمت چپ کیک و فطیر و میوه شما و سمت راست کیمیا
کادوهای دخترم و مامان و باباش
کادوهای کیمیا جون و مامان و باباش
شکلات و آجیل و انار برای هر کدومتون
سلنا و بابایی
نگاه موشکافانه عسلم و برنامه ریزی برای به هم زدن
یواش یواش یخمون آب میشه
حالا یه عکس با دختر عموم بگیرم بعد شروع کنم
کیمیا جون دستشو انداخته رو شونه ات تا عکس بگیرین ولی شما عجله داری تا کارت رو شروع کنی
و بالاخره فرار کردی
از میوه ها شروع کنم!!
این بهتره که شبیه توپه
دستگیری این 2 تا وروجک ها
آروم آروم داری نزدیک میشی
یه دلبری برای اینکه کاریت نداشته باشیم!!!
و دیگه روت باز شد
بازم تحمل عکس گرفتن نداری و میخوای بری به کارت برسی
تصمیمت جدیه
بازم ناخنک شروع شد
الفرااااااار
انقدر شلوغ کردی خسته شدی و رفتی دزدکی سراغ گوشی عمو جون
و یه عکس دسته جمعی با بابا و حاج بابا و عمو و کیمیا جون
این شلوارت هست که آنا کادو خریده
اینم یه کیف خوشگل خانمی
اینم مال ماما
و اینم مال بابا
دست آنا جون درد نکنه که خیلی زحمت کشیده بود.
بعد شام بی قراری هات به خاطر خوابت شروع شد و زود رفتیم خونه مامانی تا خوابت نرفته اونجا هم شلوغ کاری هاتو بکنی ولی طاقتش رو نداشتی تو راه خوابت برد.
مامانی هم مثل سال پیش برای تو رو زمین سفره پهن کرده بود و تو پیاله های کوچولو برای خودت خوراکی ها رو گذاشته بود تا حالش رو ببری ولی قسمتت نشد.چند تا عکس گرفتم تا حداقل ببینیشون.
چون امسال وفات پیامبر و شب یلدا تو یه روز بود واسه همین مامانی شله زرد هم برات پخته بود.
اینم کادوی مامانی دستش درد نکنه خیلی خوشگله.
عسلم ان شاا... صد شب یلدا ببننی...