22 ماهگی پرنسسم

دختر گلم اول صبحی آماده شده رفته خونه آنا و بعدش با هم رفتیم محل کار ماما!!!

هی میری تو حوض کوچولو در میای

گیلاس رو دیدی و رفتیم بچینیم درسیدی و وقتی دادم دستت تعجب میکردی

با توجه به علاقه ات به پیاده روی هی حیاط رو دور میزدی

میترسیدی به گلها دست بزنی

و حالا رسیدیم محل کار ماما

تفتیش رو از طبقه پایین شروع کردی

و به همه اتاقها سر میزدی

رفتی سراغ وسایلی که رو صندلی بود

ماشین حساب رو میخواستی ولی خجالت میکشدی بگیری

اینجا هم از خواب پاشدی و بدو اومدی رو مبل جامپینگ میکنی

به زور میخوای فرهان رو بغل کنی و مثل عروسک هات باهاش بازی کنی

و حالا شلوغ کاری خونه خاله شروع شد

باید حتما به همه چی دست بزنی

بازم وقتی آرمین داداش اومد این شکلی شدی و رومیزی رو کشیدی رو سرت دزدکی از زیرش نگاه میکنی

بازم کفش ماما رو کش رفتی

انتخاب جنس مناسب و مهندسی برای خونه آنا جون!!!!

آشپزخونه بودم که دیدم داری جیغ میکشی اومدم اتاق دیدم رفتی رو عسلی و نمیتونی بیای پایین

رومیزی رو کشیدی رو سرت که سلنا نیست

حالا اومد

اینم نون های خرسی  آنا جون برای پرنسسم

بازم عشق و حال خونه خاله جون با صفا خاله

اول که رسیدیم خجالت میکشیدی

و هی واسه صفا خاله ناز میکردی

و حالا یخمون آب شد و بازرسی شروع شد!!!

با صفا خاله دالی بازی میکنی

بعد یه روز شلوغ حسابی خسته شدی و به زور منو کشوندی اتاق زهرا آبجی که بخوابیم

با سارا جون و سلوا جون حیاط خونه مادربزرگ کلی حال میکنی

بادادایی ماشین میشوری

توپت رفته زیر ماشین

سارا آبجی اومد به دادت رسید

کیمیا جون که واسه افطاری اومده خونه ما خوشحالی و داری بوسش میکنی

عروسک بچگی ماما رو به شیوه خودت داری میخوابونی

شال گردن رو هم میکشی رو چشمش(مثل خودت)

بازم خونه خاله داری با خاله جون به قول خودت بادینیک بازی میکنی

همه مون رفتیم از پل معلق رد بشیم شما با آیلین خاله موندی و داری از پشت حصار نگاه میکنی

با دایی جون ها و بابایی بولاغلار

با دستمال خیس بازی کردن رو خیلی دوست داری و اینجا دستمال خیس رو گذاشتی رو پات و داری خودت رو می خوابونی

حالا نوبت نی نی شد

بازن خونه تکونی خونه خاله رو شروع کردی

بازم با صفا خاله خلوت کردین و داری براش ادا در میاری

-

اینا هم از عکس های پل جا مونده بود داری می دویی و نمیتونیم بگیریمت

وبالاخره زمین خوردی و چون دستت کثیف شده عصبانی هستی