سلنا دختری از جنس ماهسلنا دختری از جنس ماه، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

˙·٠•●♥ ســـــلنا هدیه ناب خـــــــدا ♥●•٠·˙

نوزده ماهگی شاخه نبات

1394/10/12 0:57
702 بازدید
اشتراک گذاری

90.gif82.gif

عزیزم انقدر فاصله زیاد شده که جزئیات کارهایی که میکردی زیاد به ذهنم نمیاد ولی توضیحات عکسها کامل یادمه و روی خود عکسها برات مینویسم...

علاقه زیادی به نماز خوندن(به قول خودت اتدر)داری و هر جا مهر پیدا کنی از این کارها میکنی...

Liebe linien

Liebe linien

Liebe linien

Liebe linien

اینا اولین عکسهای برفی ات هستنبوس

اولش ترسیدی

ولی بعدش خیلی ذوق کرده بودی ..

Liebe linien

این عکس واضحی نبود ولی حیفم اومد نذارم،بابا کفش خریده بود و به محض اینکه در آورد زود پات کردی و باهاش به زور راه می رفتی

Liebe linien

و تازگی ها این کار از علائق شما شده و تو خونه هم کلا با صندل های من راه میری

Liebe linien

بالاخره کفش مامانم رو هم پیدا کردم...الفرار...

Liebe linien

Liebe linien

Liebe linien

دخترم عید دیدنی رفته خونه عزیز دایی

Liebe linien

اولش کاملا مودبانهبی حوصله

Liebe linien

و بالاخره یخمون آب شد

Liebe linien

رفتی با سلوا جون و ارشان تو اتاقش بازی کنین و منم از فرصت استفاده کردم و چند تا عکس گرفتم

Liebe linien

Liebe linien

Liebe linien

Liebe linien

و حالا خونه حسن دایی و پاتک به هفت سین اونا...

Liebe linien

موهات هم که به زور یه ذره بلند تر شدنگریه

Liebe linien

و وقتی هم پارلا اومد خونه اونا شیطنت شما بیشتر گل کرد

و اینم از کارهای کوچیک شما است...عصبانی

داری با پارلا بدو بدو بازی میکنی

و هیچ جا هم نمیذاری رومیزی سر جاش بمونه

Liebe linien

حالا بریم خونه مهپاره خاله جون و از لواشک های خوشمزه اش بخوریمتعجب

اینم قیافه شماتعجب

خاله جون دستت درد نکنه چسبید

Liebe linien

و بازم مراسم خجالت کشیدن از سینا داداش

از زیر نگاه میکنی ببینی رفته یا نه

و دوباره قایم میشی

Liebe linien

حالا بریم ببینیم خونه افسانه خاله چه خبره...

رفتی سراغ هقت سین خاله جون

میخوای با بابا عکس بگیری ولی تمام حواست به هفت سینه که چجوری کلکشون رو بکنی...

بازرسی بوفهعصبانی

Liebe linien

اونا نچسبیدن رفتی سراغ شکلات ها

Liebe linien

اینم نتیجه اش

Liebe linien

حالا میوه ها...

Liebe linien

Liebe linien

Liebe linien

تست میکنی

Liebe linien

هر جا هم از کسی خجالت بکشی این شکلی میشیخندونک

Liebe linien

Liebe linien

دوباره برگردیم خونه مهپاره خاله و خونه تکونی شون رو کامل کنیم(از دست شما همه چی از روی میزها جمع شده)

Liebe linien

Liebe linien

و اینم یه صحنه از حمله شما به خونه خاله جون

Liebe linien

خودت هم در حال قدم زنی هستی

Liebe linien

بغل آیلین خاله داشتی استخون میخوردی که.....

Liebe linien

آرمین داداش اومد...

Liebe linien

و شما یهویی اینجوری قایم شدی

Liebe linien

بازم رفتی خونه سلوا جون تا باهاش بازی کنی

خیلی ذوق کرده بودی

برای خودت غذا پخته بودی و میخوردی

خیلی ذوق داشتی و نمیذاشتی آیلین خاله هم بره و میگفتی بشین با من بازی کن

Liebe linien

اینم 1 صحنه دیگه از خجالت کشیدن شما خونه فرهان جون

Liebe linien

بازم خجالت....

Liebe linien

خونه افسانه خاله زدی یه بشقاب هم شکوندی و خودت داری زحمت جمع کردنش رو میکشی

Liebe linien

Liebe linien

Liebe linien

به حاجی عمو هم میگفتی ببر بالا به لوستر دست بزنم

Liebe linien

تماشای چرا خونه خاله جون،عروسک رو هم خوابوندی که چرا ببینه!!!

Liebe linien

به اون روکش کوسن تو دستت هم علاقه زیادی داری

Liebe linien

خستگی و خواب شبانه بعد کلی آتیش سوزوندن

Liebe linien

اینم از 19 ماهگی وروجکم که عید بود و کلی بهش خونه خاله ها و دایی های ماما خوش گذشت.

Liebe linien

پسندها (1)

نظرات (1)

من
12 دی 94 1:05
سلام.چه وبلاگ قشنگی دارین و ماشالا چه دختر نازی.خدا حفظش کنه
ღمامان نسیمღ(✾◕ ‿ ◕✾)
پاسخ
ممنونم عزیزم.نظر لطفتونه