گذری بر 7 ماهگی عسلم
نازگلم،به سلامتی 6 ماهگیتو تموم کردی و وارد هفتمین ماه زندگیت شدی.و خیلی چیزها یاد گرفتی و توانایی هات روز به روز داره بیشتر و بهتر میشه.قند عسلم دیگه خودت براحتی به سمت چپ و راستت میچرخی و رو سینه وای می ایستی، بدون کمک میشینی و بازی میکنی و وقتی کسی از بغلت رد میشه دست هاتو باز میکنی که ورت داریم.از تاریخ 92.12.24(6 ماه 15و روزگی)کاملاً بدون کمک میشینی،با روروئک هرجا دوست داری میری و خیلی کارهای دیگه...
غذاهای کمکی ات بیشتر شده(سوپ،فرنی،حریره بادام،پوره سیب زمینی،سرلاک شیر و برنج و شیر وگندم) و شما هم غذاها رو بیشتر از شیر دوست داری.
تو این ماه کلمه های ده و ده ده و خیلی کلمه های عجیب غریب میگی و صداتو میندازی تو گلوت و میخونی و اینجوری برای خودت لالایی میخونی.منم صداتوضبط کردم و وقتی که حوصله نداری بخونی ولی خوابت میاد برات میذارم و بهش گوش میدی و میخوابی!!
و حالا "روزگار سلنا به روایت تصویر"
اینجا برای ششمین ماهگردت بردیمت بوف...
و اونجا با خوندنت خودی نشون دادی...
و بعد سیب زمینی چشیدی ببینی چطوری پختن
داری با هاپو بازی میکنی
ولی اونم کتک میزنی و بهش زور میگی
و اختیار تلوزیون هم افتاده دست شما
چشمم روشن،برای اولین بار خودت برگشتی و از وسط تخت اومدی اینجا....به به
چیه مامان کار بدی کردم؟؟!!
و اما بازم میخوای کیمیا جون رو بگیری و اونم ازت میترسه
عسلم در حال بازی...
خسته شدی و برگشتی...
اینم خواب شیرینت بعد از شیر خوردن
و مدل جدید خوابیدن
ژست توی خواب
یه خواب ناز دیگه
بازم بازی با اسباب بازی هات
چهارشنبه سوری قبل اینکه بریم خونه آنا
وقتی میگم مامان رو نگاه کن اینجوری میچرخی
دیگه براحتی میچرخی و رو سینه میمونی
سلنا و عرفان دایی در قلعه اسباب بازی
و خستگی و خواب با دم موش بیچاره
وقتی که رو سینه خسته میشی اینطوری میگی منو وردارین!!
داری مرغوبیت فرش خاله جونو تست میکنی
سلنا و هفت سین سکینه خاله
فداش بشم نشسته
سلنا و هفت سین افسانه خاله
دخملم از حموم در اومده
بازم که همه چیز رو با دهنت تست میکنی!!
سلنا مشغول بازی
و نهایتاً با "سلن سلن" خاله جون در حال بازی خوابت برد
دخترم به شکار کبک رفته!
و حالا سلناو هفت سین مهپاره خاله
این سبزه رو هم خاله جون واسه شما درست کرده
بازی تو استخر توپ
سلنا و سینا داداش
خسته از این همه بازی لالا کردی
رفتیم عید دیدنی خونه مادر بزرگ باران جون که 15 روز کوچیکتر از شماست،و شما با جیغ بنفشت طفلک رو زهره ترک کردی... و عین خیالت هم نیست
و اینجا ازکار بدی که کردی خرسندی
خوشحال از دیدن عرفان دایی
در حال مذاکره با سلوا جون
سارا هم به جمعتون اضافه شد
یه عکس سه نفره دیگه
دوستات رفتن حموم و در حال خشک شدن هستن
و شما به انتظار اونا نشستی
اینم آخرین عکس 7 ماهگی با گل یخ