سلنا و کولیک شدید
دخترکم،بعد از اینکه از زردی خلاص شدی از 15 روزگی کولیک(قولنج روده)شروع شد. دکتر گفت تا 6 ماهگی کاملاً طبیعی هستش و برات دارو نوشت...بعد از مراسم نامگذاری مامانی اینا یک هفته خونه ما بودن(بخاطر رفت و آمد مهمونا)،ولی بعد اینکه اونا رفتن من موندم و یه نی نی کوچولوی جیغ جیغو که از بچه داری هم هیچی بلد نبودم...بعد دو روز دیگه مامانی نذاشت خونه خودمون بمونیم و رفتیم تا حدود دو ماهگیت اونجا بودیم،نگهداری ازت برام خیلی سخت بود.طفلک مامانی خیلی برات زحمت کشید.
روزهای خیلی سختی بود...صبح تا شب فقط جیغ میزدی و تو بغل بودی،اگه میذاشتیمت زمین دادت بلند میشد...همه بسیج میشدن تا بتونیم تورو نیم ساعت بخوابونیم.مامان فدات بشه دلم برات کباب میشد،از درد به خودت میپیچیدی،شبا تا 2،3 گاهی هم 4،5 بیدار بودی و جیغ میزدی...صدات هم ماشاا...
انواع داروها رو امتحان کردیم،هیچ کدوم فایده ای نداشت.تنها راه حلی که بود (دکتر گفته بود)سشوار یا جاروبرقی روشن میکردیم و شما به صدای سشوار گوش میکردی و آروم میشدی و نهایتاً میخوابیدی،انقدر برات سشوار روشن کردیم که بالاخره سشوار مامانی سوخت.
خلاصه تا 3 ماهگیت کار ما همین بود....و بعد 3 ماهگی دیگه آرومتر شدی،هیچ کس باور نمیکرد که دختر جیغ جیغو آروم شده و دیگه داره میخنده.
از خدا میخوام که هیچ وقت مریض نشی و سالم و تندرست باشی و همیشه بخندی و شاد باشی،شادی تو شادی ماست،خنده تو خنده ما و ناراحتی تو نهایت غصه ماست....دیدن اشک روی صورت ماهت برام غیرقابل تحمله....دوستت دارم فرشته پاکم...
اینجا چند تا از عکسهایی رو که داشتی جیغ های بنفش میکشیدی برات میذارم...