جشن نامگذاری پرنسس
پرنسس من،جمعه 15 شهریور 92 هفتمین روز بدنیا اومدنت بود که مصادف با روز دختر و میلاد حضرت معصومه بود،و تو هنوز بخاطر زردی زیر دستگاه بودی.ولی مامانی با اینکه خسته از تهران اومده بود نذاشت مراسمت عقب بیوفته و همه رو برای شام دعوت کرد تا طبق رسومات برات اسم انتخاب کرده و تو گوشت بخونن.تعدادی از عکس های مراسم اون روز رو برات میذارم تا برگی از دفتر خاطراتت بشه و وقتی مرورشان کردی لذت ببری...
اینجا تازه از زیر دستگاه درت آورده بودیم (عروسکم خیلی خسته بود)
بعد از خوردن شام شما تو بغل ماما از روی فرش صورتی که آنا پهن کرده بود حرکت کردیم و رفتیم پیش حاج بابا و حاج بابا با اذان و اقامه اسم پرنسس کوچولوی ما رو سلنا گذاشت و بخاطر مطابقت با میلاد حضرت معصومه و روز دختر یکبار هم تو گوشت اسم معصومه رو صدا کرد.
اینم فرشی که آنا زحمتش رو کشیده بودن
اذان گفتن حاج بابا تو گوش کوچولوت
و بعد باباجون بغلت کرد و کادوت رو داد.
اینم کادوش
و اینم کادوی آنا(البته حاج بابا هم وجه نقد داده بودن)
کادوی مامانی برای پرنسس
پرنسس تو بغل بابایی
و بالاخره کادوی مامان و بابا
کادوی دایی جون
و همینطور بقیه هم زحمت کشیدن کادو هاشونو که وجه نقد بود بهت دادن
و مامانی هم خلعتی هایی رو که واسه خانواده بابا و خود ما آماده کرده بود یکی یکی داد.
اینجا فقط خلعتی که واسه من و بابایی داد برات میذارم
واسه بابا سکه داد.
واسه منم ساعت اسپریت
اینم از کادو بابایی برای مامان بخاطر بدنیا آوردن پرنسس کوچولو
اینم از کیمیا سلطان با خلعتی اش
و بعد میوه و شیرینی که مامانی آماده کرده بود سرو شد.
اینم نمونه ای از تزئینات خلعتی ها
و اما مامانی زحمت کشیده بود گیفتهایی رو واسه مهمونا آماده کرده بود که نمونه هاشو برات میذارم
این گیفت هارو هم مامان به کمک شما وقتی اون تو بودی درست کرده بود.و هرکسی واسه دیدنت میومد شما بهشون از این گیفت ها میدادی
خلاصه مطلب اینکه،دخترکم مامانی واسه سیسمونی و مراسم نامگذاریت سنگ تموم گذاشته بود.