حرکت به تهران برای شکفتن گل دخترم
عروسکم،با هماهنگی که با آقای دکتر ملکی انجام دادیم قرار شد شنبه 9 شهریور صبح ساعت 7 بیمارستان باشیم.جمعه 8 شهریور من و بابا و مامانی با ماشین(بخاطر شما)راهی تهران شدیم.آنا جون هم یکروز قبل با هواپیما رفته بود.ظهر که رسیدیم تهران به اتفاق آنا رفتیم ونک و ولیعصر و بلوچ واسه خرید.آخرین روزی بود که تو دنیای کوچیکت بودی و همچنان مامان استراحت نداشت.طفلک دخترم ،تا آخرین لحظه بدنیا اومدن،مامان بدجنس نمیذاشت استراحت کنی،یا پشت کامپیوتر بود یا بیرون در حال خرید...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی