اولین آتلیه سلنا بمناسبت شب یلدا
سلنای ماما،واسه اولین شب یلدات شما رو بردیم آتلیه عداک.تا با لباس هندونه ات ازت عکس بگیریم.اولش از محیط اونجا خوشت اومده بود و اصلاً اذیت نکردی،همه جا رو با دقت نگاه میکردی.ولی آخراش انقدر اینور اونورت کردیم و ژست دادیم دیگه عصبانی شده بودی و وای نمیستادی.عکاس گفت که روی سینه بذارمت تا سرت رو بلند کنی و عکس بگیره،وقتی گذاشتمت یکم سرت رو بلند کردی بعد ترسیدی و همونجوری سرت رو گذاشتی رو زمین و مظلومانه گریه کردی...فدات بشم دلم برات کباب شد...ولی بعد که لباسهاتو در آوردیم تا عکس لختی بگیریم کیف میکردی و میخندیدی...
اینم از عکس های خوشگلت با هنرمندی آقای یوسف زاده...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی